پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۳۲ روز پیش


با خودم که تعارف ندارم، از شنیدن حرف‌های دکتر یاوری حسی به من دست نداد. یک جور بی تفاوتی در مقابل تمام عکس العمل‌های دکتر یاور داشتم اما در مورد محمد قضیه فرق دارد.

محمد طوری حرف می‌زد که در دلم چیزی متفاوت از قبل شکل می‌گرفت، به طوری‌که دلم می‌خواست اصلا پا در اتاق او نمی‌گذاشتم و با او آشنا نمی‌شدم.

یک نوع حس فرار نسبت به آن دریای خم و تنفر چشم‌هایش دارم.

175
29,584 تعداد بازدید
98 تعداد نظر
48 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    10

    سلام محبوبه جون رمانت بی نظیره❤️ 🔥خیلی دوستش دارم،بیصبرانه منتظر پارت بعدی ام🥲

    ۴ هفته پیش
  • محبوبه لطیفی | نویسنده رمان

    نوش نگاهت بانو

    ۳ هفته پیش
  • هانیه

    10

    بنظر من رمان جالبی فقط از نویسنده خواهش میکنم یکم پارت ها رو بیشتر بنویسه خیلی کم می نویسید همین

    ۱ ماه پیش
  • محبوبه لطیفی | نویسنده رمان

    لطف دارین بانو‌ روند پارتگذاری مشخصه ونمیشه تغییرش داد

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید